باب اسفنجی
love
قربونت برم که هر چی میگذره خوشگل تر می شی قربون خنده هات بره عمه ...
نویسنده :
عمه زهرا
22:48
عروسک
چون سروش پسر خوبی بود من عروسکم رو دادم باهاش بازی کنه،بعد هم از سروش و عروسک باهم عکس گرفتم ...
نویسنده :
عمه زهرا
22:31
محرم
محرم که شد،سروش جون تصمیم گرفت سقا بشه... اما زود خوابش برد بعد هم عرفان و پویا سقا شدن پویا جون عرفان جون بعد هم وقتی سروش کوچولو بیدار شد،عرفان که خیلی دوستش داره اومد بالاسرش ...
نویسنده :
عمه زهرا
22:24
معرفی
من،عمه ی سروش جون و خاله ی عرفان و پویا و علیرضای عزیز به بهانه ی ورود یک عضو جدید به خانواده، یعنی سروش کوچولو این وبلاگ رو ساختم تا خاطراتم رو با این عزیزانم اینجا ثبت کنم. ...
نویسنده :
عمه زهرا
21:41